دانشکده پرستاری و مامایی

اوتيسم در کودکان


 
 
 
 
اوتيسم
 
اوتيسم يکي از اختلالات دوران کودکي است که در طي تحول و از همان سنين کودکي خود را نشان مي‌دهد. اين اختلال اولين بار توسط لئو کانر در سال 1943، توصيف شد. اختلالات اوتيسم در( DSM-IV-TR 2000) همراه با چهار اختلال ديگر، زير طبقه اختلالات فراگير رشد طبقه‌بندي مي‌شود:
  • نشانگان آسپرگر
  • نشانگان رت
  • اختلال تجزيه‌اي کودکي
  • اختلال فراگير رشد

    که به گونه ديگري مشخص نشده است. از آنجا که اين نوع از اختلالات گروهي از مشكلات را دربر‌مي‌گيرند که به صورت آشفتگي‌ها وجوه چندگانه زندگي کودک را تحت تاثير قرار مي‌دهند، به آنها فراگير يا نافذ اطلاق مي‌گردد.

    در اختلالات فراگير رشد، تخريب در مهارت‌هاي تعامل اجتماعي، رشد زبان و طيف ذخائر رفتاري ديده مي‌‌شود. اختلال اوتيسم مشهورترين اختلال اين گروه مي‌باشد، که به صورت نقص کيفي در تعاملات اجتماعي و ارتباط و الگوهاي محدود، کليشه‌اي و تکراري رفتارها، علائق و فعاليت‌ها مشخص مي‌شود به طوري که نقص در يکي از اين حوزه‌ها بايد پيش از سه سالگي ايجاد شده باشد. مطالعات همه‌گيري شناسي اخيراً ميزان شيوع اختلالات فراگير رشد را 66 نفر در هر 10000 نفر گزارش کرده‌اند.

    با توجه به ميزان تخريب وارده در نتيجه اختلال، لزوم مداخله به موقع اثبات مي گردد. دلايل حقيقي اختلالات اوتيسم ناشناخته مي‌باشد. و تشخيص معمولاً بر اساس مشاهده نقائص رفتاري ويژه (کمبود زبان، بازي با همسالان، تعاملات اجتماعي و ارتباط) و فزوني‌هاي رفتاري خاص (بازي‌هاي افراطي، کليشه‌اي و تکراري، قشقرق‌هاي خلقي، اصرار بر يکنواختي رفتار و علائق) انجام مي‌گيرد. در نتيجه درمان اصلي در رابطه با اوتيسم از نوع درمانهاي رفتاري مي باشد که هدف آن استفاده از تکنيکهاي گوناگون رفتاري جهت کاهش فزوني‌ها و بهبود کمبودهاي رفتاري اين اختلال مي باشد.

    از نظر متخصصين، جنبه‌هاي مهم براي تمامي شيوه‌هاي مداخله در اين حوزه عبارتند از: فشرده بودن آن،ميزان درگير شدن خانواده در فرايند مداخله و توجه به تعميم موارد آموخته شده و نيز وجود شواهد تجربي تأييد کننده‌ شيوه‌ مداخله.

درمان و توان بخشي کودکان مبتلا به اوتيسم را در 3 گروه طبقه بندي کرده اند:

    1. مداخلات رفتاري

    2. مداخلات رشدي

    3. مداخلات شناختي- رفتاري



شواهد بدست آمده از کليه اين سه گروه مداخله نشان مي‌دهند که به طور کلي مداخلات زودهنگام نتايج بهتري را در پي دارند و هر چه کودکان در سنين کوچکتري در اين برنامه‌ها شرکت کنند، نتايج بهتري مي‌گيرند. هرچند معمولاً مداخله‌ي زير سنين 5-4 سال به عنوان مداخله‌ي زودهنگام پذيرفته مي‌گردد، اما کودکان زير سنين مدرسه را نيز مي‌توان جزو اين گروه حساب کرد.

نتيجه تشخيص زود هنگام به دليل تنوع رفتارهايي كه مي‌توان در كودكان مختلف مشاهده كرد دشوار مي‌گردد و معمولا" با مشكلات شنيداري يا تاخير گفتاري مطرح مي‌شود. به دليل همين دشواري تشخيص، والدين در دوره طولاني بين تشخيص اوليه و اقدام براي درمان احساس بي‌پناهي مي‌كنند. به همين جهت توجه به نگراني والدين بخش مهمي از مداخله مي‌باشد، زيرا هم تجهيز والدين به ابزارهايي جهت تغيير روابط فعلي والد- کودک که منجر به حفظ يا تشديد مشکلات رفتاري مي گردد، از استرس والدين خواهد کاست و هم به اين دليل که والدين همه جا با کودک هستند منجر به تعميم آموزش به موقعيتهاي گوناگون مي گردد. علاوه بر اين روابط فعلي والد-کودک مي تواند در حفظ يا تشديد مشکلات رفتاري کودک دخيل باشد و در نتيجه تغيير اين رابطه منجر به تغيير و کاهش اين مشکلات رفتاري خواهد گرديد. بايد توجه داشت که مشکل اصلي اين کودکان از عدم توانايي آنها در برقراري ارتباط با ديگران ناشي مي شود و اگر ديگران و بويژه والدين بياموزند که چگونه به دنياي اين کودکان نفوذ کنند و از تقويت براي کاهش مشکلات رفتاري استفاده نمايند، بسياري از اين مشکلات حل مي شود.


مدل دارو درماني:

دارو درماني يك روش مكمل براي كاهش علائم رفتاري وابسته است. گزارش شده است كه داروها علائم وابسته نظير پرخاشگري، قشقرق و ... را كاهش مي‌دهند. تجويز داروهاي ضد سايكوز ممكن است از پرخاشگري و رفتارهاي خود آزارانه بكاهند. هالوپريدول علائمي نظير بيش فعالي و بي‌قراري را كاهش مي‌دهد و يادگيري را تسريع مي‌بخشد در مورد اين دارو اثرات خارج هرمي مطرح مي‌باشند ؛ ريسپريدون نيز يك داروي آنتي سايكوز جديد است كه در كاهش پرخاشگري، بيش فعالي و رفتار خود آزارانه موثر است و در برخي موارد رفتارهاي مقبول اجتماعي را افزايش مي‌دهد. ، خواب آلودگي و افزايش وزن از عوارض شايع اين دارو است.


مدل بد كاري عصب شناختي:

جامعترين برنامه درماني بر اساس مدل بد كاري عصب شناختي شاپلر و ريچلر (1971) گسترش يافت. اين مدل براي تسهيل رشد و سازماندهي اطلاعات حسي، استفاده از گيرنده‌هاي مجاور را مورد تاييد قرار داد. اين درمان رشدي بر چهار حوزه عمومي متمركز است: اول، پاسخ دهي به ديگران. دوم، افزايش انگيزش، براي اين منظور درمانگر كودك را تشويق مي‌كند كه به وارسي اسباب بازيها و وسايل آموزشي بپردازد. سوم، انگيختن رشد شناختي، كه به كودك مهارتهاي ارتباطي و بياني آموزش داده مي‌شود. همچنين تقليد غير كلامي، اشكال و ساير موارد نيز آموخته مي‌شود. سرانجام، براي اصلاح كاركرد حركتي ادراكي تمرين هايي براي اصلاح آگاهي بدني كودك و تطابق حركتي انجام مي‌شود. اين فلسفه درمان در قالب يك برنامه جامع درماني و آموزشي براي كودكان مبتلا به اتيسم، به نامteach شكل گرفته است.


مدل رابطه تسهيل شده:

روشي است كه به وسيله آن به كودك مبتلا به اتيسم به كمك معلم ياد داده مي‌شود با مهارت زباني مختصر خود يا كامپيوتر يا استفاده از تابلوي حروف رابطه برقرار كند. برخي از متخصصين موفقيت‌هايي در تسهيل زبان براي دادن پيام و نشان دادن توانايي براي خواندن، نوشتن، حساب، بيان احساس و حتي شعر گفتن بدست آورده‌اند .


رفتار درماني:

مطالعه لوواس و همكاران (1987) يافته‌هاي خوش بينانه‌اي را راجع به پيشرفت در كودكان مبتلا به اوتيسم با درمان رفتاري فشرده گزارش كرده است. در درمان رفتاري فزونيها و كاستيهاي رفتاري فرد شناسايي مي‌شود و درمان بر اساس اين موارد صورت مي‌گيرد. در اين نوع درمانها فزونيهاي رفتاري معمولا" عبارتند از: رفتار خود جرحي، رفتار خود تحريكي و رفتار مخرب كه بايد حذف شوند و كاستيهاي رفتار عبارتند از تكلم، زبان، توجه، انگيزش، رفتار اجتماعي و بازي كه تلاش بر اين است كه اين رفتارها افزوده شوند. براي افزايش و كاهش رفتارها از فنون رفتاري همچون تنبيه و تقويت استفاده مي‌شود. علاوه بر اين تلاش مي‌شود كه اين موارد تعميم يابند.

  • اوتيسم يك اختلال تكاملي است كه تكامل كودك در زمينه تعاملات اجتماعي، زبان و انتقال پيام ها مختل شده و كودك دامنه محدود علائق و رفتارهاي غير عادي و تكراري از خود نشان مي دهد.
  • اين اختلال علل متعددي مي تواند داشته باشد ولي بيشترين عامل مؤثر در بروز آن عامل ژنتيك است ولي عوامل ديگري نيز مي توانند در بروز آن نقش داشته باشند.
  • اگر يكي از فرزندان مبتلا باشد احتمال ابتلاي فرزندان بعدي زياد مي شود ولي صد در صد نيست.
  • در اختلال يك درمان طولاني مدت است و درمان هاي توانبخشي نظير مداخلات گفتار درماني و مداخلات رفتاري و كاردرماني نقش زيادي در درمان دارند. و در كنار اين مداخلات ممكن است كودك نيازمند درمان هاي داروئي باشد كه در بسياري از موارد اين درمان ها روند بهبود را تسهيل كرده و همكاري كودك را براي مداخلات غير داروئي افزايش مي دهند.
 
دکتر جواد محمودی قرائی

فوق‌تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
 
 
 
 
 
"مطالب بالا از سايت انجمن روانپزشکي کودکان و نوجوانان برگزيده شده است"