|
||||
کودک آزاري
درد پنهان و دست ناتوان کودکان آزاردیده
نگار دختری 8 ساله و اولین فرزند یک خانواده با سطح اقتصادی- اجتماعی پایین است. با این که نگار مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کم توجهی است به دلیل شرایط نامطلوب مالی و بالا بودن هزینه داروها درمان مناسب و کاملی دریافت نمیکند. پدر او علائمی از افسردگی، پرخاشگری، آستانه تحمل پایین، سابقه اقدام به خودکشی به صورت خودسوزی و اخراج از محیط کار دارد. در دورهای از زندگی خانوادگی نیز به علت اختلاف زناشویی، همسرش او را ترک میکند که در نتیجه ناامیدی و افسردگی پدر افزایش مییابد. نگار چندین بار به علت ضربههای شدید شکم که یک بار نیز پزشکان احتمال میدادهاند دچار پارگی طحال شده باشد در بیمارستان بستری میشود.
جهت محافظت نگار از بدرفتاری جسمی توسط پدر، مادر هنگام بازگشت نگار از مدرسه او را به زیرزمین خانه میبرد تا در آنجا بماند و تکلیفهایش را انجام دهد و پدر شاهد مشکلات رفتاری وی نباشد. مادر گاه برای تنبیه نگار او را مجبور میکند اول ظرفها را بشوید و بعد به او اجازه میدهد تا غذا بخورد. در واقع نگار با انواع سوءرفتارهای جسمی و روانی روبروست مانند کتک خوردن، داغ شدن، تنها ماندن در زیرزمین بدون امکانات اولیه، تحقیر شدن، سرزنش شدن، تهدید شدن، ترسیدن، مقایسه شدن و محروم شدن از نیازهای اساسی.
پدر حامد که یک پسر 4 ساله است 5 ماه پیش در اثر سانحه تصادف دچار ضربه مغزی میشود و به حالت اغما میرود. پس از چند ماه که او از بیمارستان ترخیص میشود و به خانه میآید دچار فلج نیمه راست بدن است و توانایی صحبت کردن ندارد. مادر اکثر وقت خود را صرف مراقبت از همسرش میکند و به علت مشکلات مالی مجبور است بیرون از خانه کار کند. حامد از زمان تولد در هر دو پا مشکل استخوانی دارد ولی هیچ گاه او را نزد پزشک نمیبرند. وقتی مادر برای پیگیری وضعیت جسمی همسرش به پزشک مراجعه میکند، پزشک متوجه میشود که مادر در فصل زمستان حامد را با یک بلوز و شلوار که برایش کوتاه و تنگ است و بدون جوراب و کلاه سوار بر موتور سیکلت به بیمارستان آورده است و کودک نیز به علت مشکل استخوانی هر دو پا قادر به راه رفتن نیست ..... وقتی سخن از کودک آزاری به میان میآید، اغلب ما فکر میکنیم رفتاری که با کودک خود داریم کودک آزاری به حساب نمیآید زیرا که ما واقعاً قصد آزار و اذیت کودک خود را نداشتهایم، بلکه هدف ما تربیت او بوده است؛ یا زمانی اقدام به کتک زدن یا ناسزاگویی به کودک کردهایم که دیگر اختیار از دستمان خارج شده و رفتارهای او تحمل ما را تمام کرده است. گویا اعتقاد داریم حق کودک است که کتک بخورد و او مقصر اصلی این شرایط است. به هر دلیلی که این عمل صورت گیرد، چه با هدف تربیت کودک، چه از روی خشم و از دست دادن تحمل و چه به عمد؛ آثار منفی فراوانی دارد و کودک آزاری محسوب میشود. پدیدهای که باعث درد و رنج کودکان بسیاری شده است.... کودکانی که بلد نیستند کمک بخواهند و دستشان را به سوی همان کسی دراز میکنند که باعث آزارشان شده است. آزار و بدرفتاری با کودک شامل هرگونه اذیت و آزار بدنی، جنسی، هيجانی و غفلت از کودک توسط یک فرد بزرگسال است.کودکی که مورد بدرفتاری و آزار واقع شده کودکی است که رفاه و بهداشت روانی و جسمیاش در اثر رفتارها يا بیتوجهی والدين يا ساير کسانی که مسئول مراقبت از او هستند، آسيب ديده يا در معرض تهديد قرار گرفته است. آزار يا آسيب جسمی، غفلت ورزيدن يا بیتوجهی به صدمه ديدن کودک، غفلت و بیتوجهی در برطرف ساختن نیازهای عاطفی و جسمی کافی، نظارت ناکافی، رها کردن او، وضع قوانين نامناسب و غیر عادلانه در مورد کودکان همه از جنبههای مختلف کودک آزاری میباشد. کودک آزاری جسمی پدیده ای آشنا برای همگان است ولی آنچه که اکثر اوقات به عنوان شکلی از کودک آزاری و مسامحه فراموش میشود و در نتیجه اقدامی نیز برای کاهش آن صورت نمیگیرد غفلت و بیتوجهی به وضعیت و شرایط جسمی و روانی کودک است که بسیار نیز شایع است و مانع رسیدن کودک به رشد و شکوفایی میشود. انواع کودک آزاری 1- آزار جسمی هر نوع آسيب جسمی غير اتفاقی و ناگهانی است که توسط مراقب کودک ايجاد شده است مانند: داغ گذاشتن و سوزاندن، لگد زدن، گاز گرفتن، کتک زدن، سيلی زدن، هل دادن، کاربرد اشياء تيز، کتک زدن با طناب و شلاق و کمربند، پرت کردن، آويزان کردن و مشت زدن و..... کودکآزاری جسمی ممکن است ناشی از انضباط افراطی يا تنبيه نامتناسب با سن يا وضعيت کودک باشد همچنين ممکن است والدين در اثر بیماریها و اختلالات روانپزشکی، ناپختگی، استرس يا مصرف مواد تحمل و خويشتنداری خود را از دست بدهند. گاه شدت ضربه و آسیب به حدی است که منجر به صدمات و جراحات جدی و بستری در بیمارستان یا مرگ کودک میشود و عوارض جسمی و روانی درازمدتی بر جا میگذارد. 2- بدرفتاری عاطفی شامل سرزنش، تحقير، تهدید، طرد و مقایسه کودک با سایرین و تبعيض قائل شدن میان کودکان و بیتوجهی به سلامت و رفاه کودک میشود. مانند:
3- بیتوجهی و غفلت: کودکان همچنين ممکن است به علت غفلت و بیتوجهی والدین نسبت به وضعیت جسمی، عاطفی، تربيتی و تحصیلی خود مورد آسيب قرار گيرند. مثل بی توجهی به تغذيه کودک و بر طرف نکردن نیازهای بهداشتی و جسمی او، امنيت کودک را برقرار نکردن، محبت نکردن به کودک، عدم ابراز علاقه، حمايت وتربيت او. اين موارد میتواند آسيبی جدی برای سلامتی کودک باشد. غفلت و مسامحه شايعترين نوع آزار است، مانند:
پیامدهای منفی کودک آزاری 1- کودکان از ما الگو میگیرند. وقتی با فریاد و داد به کودک خود می گوییم که «دیگه نبینم با من بلند صحبت کنی»؛ وقتی کودک خود را در حمام یا دستشویی حبس میکنیم یا با او قهر میکنیم؛ وقتی کودک خود را کتک میزنیم که دیگر حق ندارد دوستش را کتک بزند، او دقیقآ همین الگوی رفتاری را در مقابل ما و دوستانش به کار خواهد برد. فرزند ما از ما الگوبرداری میکند. وقتی او را کتک میزنیم، تحقیر میکنیم، ناسزا میگوییم، مسخره میکنیم و... او نیز همین روش را به عنوان راه حل در ارتباطات خود استفاده میکند. 2- تنبیه هیجانی و جسمی مشکلات رفتاری کودک را افزایش میدهد و منجر به آسیب روانی او میشود. روشهای تنبیهی پرخاشگرانه منجر به افزایش خشم، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی در کودک میگردد. مطالعات نشان داده است که تنبیه بدنی دختران را بیشتر دچار اضطراب و افسردگی و پسرها را بیشتر دچار پرخاشگری، عصبانیت و لجبازی میکند. تنبیه بدنی و هیجانی دقیقاً مشکلات رفتاری کودک را افزایش میدهد در حالی که هدف ما کاستن آن مشکلات بوده است. مثلآ اگر با کودک خود قهر و او را تهدید میکنیم که دیگر مادرش نخواهیم بود، در واقع هدف ما آن است که او گریهاش را متوقف کند و آرام باشد ولی آنچه در عمل رخ میدهد افزایش گریه، اضطراب و بیقراری کودک است. پس تنبیه نامناسب ما مشکل را بدتر کرده است. 3- خطر آسیب جسمی تنبیههایی که از روی خشم و عصبانیت صورت میگیرد، منطقی نیستند و این خطر وجود دارد که آسیب و صدمهای به کودک برسد. تنبیهات بدنی ممکن است منجر به معلولیت و حتی مرگ کودک گردد. 4- بی ثباتی در روش تربیتی وقتی در زمان خشم وعصبانیت کودک خود را تنبیه میکنیم، چون بر رفتار خود تسلط نداریم پس از مدت کوتاهی از کرده خود پشیمان و نادم میشویم و سعی در جبران آن میکنیم. به کودک رشوه میدهیم، از خطاهای او چشم میپوشیم و در اعمال تربیت او کوتاهی میکنیم تا حمله مجدد و خشم و عصبانیت و این موضوع منجر به نوسان و ناهماهنگی هایی در روش فرزندپروری ما میشود و مشکلات رفتاری کودک را افزایش میدهد. معمولآ والدین زمانی کودک خود را کتک میزنند و او را تنبیه بدنی و کلامی میکنند که خسته هستند، تحمل ندارند، در برابر رفتار کودک واکنش به موقع انجام ندادهاند و رفتار کودک ادامه یافته است، فکر میکنند کودک میتواند رفتارش را قطع کند اما عمداً آن را انجام میدهد تا پدر و مادر را آزار دهد، و تا کتک نخورد رفتارش را قطع نمیکند. در این روش تربیتی، از یک طرف پرخاشگری و خشونت و از طرف دیگر انعطاف، کوتاه آمدن و انفعال از جانب پدر و مادر رخ میدهد. ثبات و تداوم در روشهای تربیتی از بین میرود، نوع پیامد رفتاری کودک بستگی به حالت احساسی والدین دارد. در این شرایط که ثباتی در روشهای تربیتی وجود ندارد و هیچ چیز از قبل قابل پیشبینی نیست پس از مدتی کودک گیج و آشفته میشود چون نمیداند رفتارهایش چه واکنشی را به دنبال خواهد داشت. مسلم است که پس از مدتی مشکلات رفتاری کودک افزایش مییابد و والدین خود را در برابر بدرفتاری کودک ناکام و ناتوان احساس میکنند. 5- پایمال شدن حقوق کودک تنبیه نباید منجر به تضییع حقوق کودک گردد. مواردی چون زندانی کردن در دستشویی و حمام، حبس کودک در مکانهای تاریک و ترسناک، محروم کردن او از غذا و پوشاک، مقایسه، تمسخر، ارعاب و ترساندن او، قرار دادن او در سرما و گرما، کتک زدن و تنبیه بدنی و ...کودک آزاری محسوب می شوند و حقوق مسلم کودک را زیر پا میگذارند. میلیونها کودک و نوجوان از پدیده کودک آزاری رنج میبرند، پدیدهای همه جانبه و چند بعدی که مبارزه با آن نیاز به هماهنگی سازمانها و نهادها و افزایش آگاهی عمومی و آموزش و درمان والدین دارد. دکتر فریبا عربگل
فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
"مطالب بالا از سايت انجمن روانپزشکي کودکان و نوجوانان برگزيده شده است"
|
||||
|
- بازدید: 808